دلم تنگه برات

بنام او که عشقش بی انتها، مهرش بی پایان ورحمتش بیکران است

دلم تنگه برات

بنام او که عشقش بی انتها، مهرش بی پایان ورحمتش بیکران است

فقط خودت بخون

منم سلام عرض می کنم خدمتتون رنگین کمان

بااین نوشته اومدی ازیه جا، شاید آسمون

اون روزی که تواومدی دلم یه جای دیگه بود

حال وهوای رویاهام ، حال وهوای دیگه بود

دلم روکنده بودم ازحرف ونگاهای همه

دنبال اون کسی بودم که توی  این دنیا کمه

دیدم همه مثل همن عادی وسرد وبی وفا

نگات ولی بمن می گفت اوناکجاوتوکجا

شعراتو وقتی شنیدم گفتم عجب شباهتی

توقحطی عاطفه چه شاعر باشهامتی

ازاون به بعد چه قولائی به هم دادیم

روزی هزارودوسه بار به یاد هم می افتادیم

دنبال فرصتی بودیم صحبت کنیم بی دردسر

صحبتا عاشقونه بود شب کافی وروز مختصر

شباش چقد طلائی بود زمستونا، مشاعره

راستی آدم چی کار میکرد بدون یاد وخاطره

لبا می خندید وچشا ازغصه ها کبود بودن

کاش آدما می دیدن ، آخه اونا حسود بودن

راس راسی چه روزایی بود، عاشقیم عالمی داشت

به جز غم دوری مگه دلای ما هم غمی داشت؟

آدم کسی که دوس داره ، همیشه اذیت میکنه

اما خودش فکرمیکنه داره محبت میکنه

قرار گذاشتیم زود بگه هرکی که رنجید ازکسی

تاکه نمونه تودلی ، شکستن دلواپسی

اما حالا اگه بگم که رنجیدم ، دادمی زنی

انگار نه انگار که تواون عاشق زیبای منی

بگذریم اون روزاگذشت تاکه رسیدیم به کتاب

باعث شدن که بکشیم به خاطرش کلی عذاب

یادت میاد یکی دوبار باهم دیگه تنها شدیم

برای چند دقیقه ای فارغ ازاین دنیا شدیم

یکی دوبار گفته بودی باید که زود می اومدم

تقصیرمن نبود ولی باز زیر وعده هام زدم

ازحسودی نمی تونم دست خدا بسپرمت

میخوام یه بار از ته قلب بازم بگی دوس دارمت

تاقهرمیکردم اون روزا تو مهربونتر می شدی

آشتی من که دیرمی شد، توهم باهام قهر می شدی

نازکترازگل نمی گفت هیچ کسی به اون یکی

ناز کشیدی حتی واسه قهر وکارای الکی

چه ذوقی کردم که آره همونیه که من میخوام

همون که تاآخر عمر می مونه مهربون باهام

از اون به بعد منم دیگه حسابی عاشقت شدم

دلم یه کم خوش شده بود به رنگ تقدیر خودم

زمستونم می خواس بره همه توتاب وتب عید

  فدات مهربونیات  ، پس اون روزای خوب کجاست ؟

نگات قشنگه ولیکن ، یه کم عجیب ومبهمه

گفته بودی از این به بعد سارا واست یه همدمه

ازدرد وغصه نمی شه به انتظارت بشینم

یه وقت نیام مریض باشی تو رو تو بستر ببینم

خسته شدی بهم بگو اینم یه جور شهامته

گم شده تو چشمای تو، اونکه میگن صداقته

به چشمای خودت قسم دیگه بهت نمی رسم

بهم بگی برو، میرم، جون عزیزترین کسم

تنها گذاشتنم دیگه انگار که عادتت شده

یه لحن تلخ یه مدته ، جای محبتت شده

اگه دور ازچشمای من دلو دادی به دیگری

مثل توام که گفتی از، خیانتا نمی گذری

راستی که اون روزاگذاشت هرجا دلت می خواد برو

دیگه صدام درنمی اید، اصلا چی کاردارم به تو

دنیا همش این جوری نیس ، صاحب داره آره ، خدا

خودش مجازات میکنه آدما رو جدا،جدا

این حرفه آخر منه ، یه کم دیگه صبر میکنم

اگر که راستشونگی ، دیگه باهات قهرمیکنم

 شک ندارم فقط میخوام علتشو بهم بگی

بشی بهونه قشنگ من برای زندگی