دلم تنگه برات

بنام او که عشقش بی انتها، مهرش بی پایان ورحمتش بیکران است

دلم تنگه برات

بنام او که عشقش بی انتها، مهرش بی پایان ورحمتش بیکران است


سلام ای مهربان

"غروب" را چه معنی میکنی؟ غروب، پایان روشنائی و سرخوشی نیست مهربانم. غروب را واژه ای غمگین مپندار. غروب سفر خورشید است برای تقسیم مهربانیهایش به فراسوی نیم کرهء ما. خورشید می رود تا قصهء ما را برای دیگران بازگوید. می رود تا بوسه بر رخسار آنانکه از دیدهء ما پنهانند زند، میرود تا عشق را به تساوی پراکنده کند. و صبح فردا بازمیاید تا از جانب آنانکه در نیمهء دیگر زیست میکنند، بوسه ها بر رخسار ما بنشاند، به روی ما لبخندی از مهر زند و قصه های آنان را برای ما بازبگوید. بیا تا همهء طلوع ها و همهء غروبها را پاس بداریم.

 


                                             
خداوندا، سپاس تو را برای تمام طلوع ها و تمام غروبها... که سخن از آغاز و از آرامش می گویند. خداوندا هر طلوع و هرغروب را با نام تو آغاز می کنم. و چشم به رحمت بی انتهایت دارم که شادی و سرخوشی و پیروزی را برایم رقم خواهی زد. ... آمین.