
گفته بودند : بشکن !
اما اعتنایی نکرده بودم ....
لرزش صدایت ، گلایه هایت ، حرفهای نگفته ات ...
تکانم داد !
گفتم : دیگر رفیق نیست !
اما اینبار حرفه دلم بـا حرفه زبانم یکی نبود !
به خاطره تــــو !
به حرمت تمام روزها و شب های یادگاریمان ، به حرمت واژه رفیق ، به حرمت حرفهایت .....!
گفتی : بشکن !
بـاشد رفـیـق !
این بار غــرورم را بـا تمام غــرور خودم ، خــرد می کنم ..
و می گویم مــن مغــرورتــریـن ، ســربــزیــرتــریــن دختر شهـرم !!!

برای تو می گویم
این ترانه رو برات میخونم
این ترانه رو بگیر بازش کن
مثل معشوقه های قدیم
دستهای منو نوازش کن
این ترانه شروع یه حسه
مثل یه جعبه ی شگفت انگیز
تو از اون تو یه عشق پیدا کن
یا یه حسه دروغیه نا چیز

این ترانه سه بعد داره سه حرف
تو کدومو میخوای بگو کی بود
کی میخوست که عاشقت باشه؟
اون فقط یه جسم خاکی بود
این ترانه سه ضلع داره سه حرف
ما میتونیم دو ضلع اون باشیم
مامی تونیم در کنار هم باشیم
ما می تونیم عاشق هم با شیم
ای که دستات سهمه دستامه
نمیخوام مال کسی باشه
من نمیخوام که بعد این احساس

عشقمون مثلثی باشه
منو پشت مثلثا گم کنی
واسه اینکه تو خاطرتم باشی
این ترانه رو تجسم کن
واسه اینکه تو مال من باشی