مست عشق

Where do I begin
To tell the story of how great a love can be
The sweet love story that is older than the sea
The simple truth about the love she brings to me
Where do I start
With her first hello
She gave new meaning to this empty world of mine
Thered never be another love, another time
She came into my life and made the living fine
She fills my heart
She fills my heart with very special things
With angels songs , with wild imaginings
She fills my soul with so much love
That anywhere I go Im never lonely
With her around, who could be lonely
I reach for her hand-its always there
How long does it last
Can love be measured by the hours in a day
I have no answers now but this much I can say
I know Ill need her till the stars all burn away
And shell be there
How long does it last
Can love be measured by the hours in a day
I have no answers now but this much I can say
I know Ill need her till the stars all burn away
And shell be there
آری از تو می گویم :
باز هم آدینه دل ، زرد شد
لحظه ها لبریز حسی، سرد شد
آرزوی دیدنت، بر باد رفت
نبض ساعت از تپش، دلسرد شد
ناگهانی از سکوت و انتظار
با نگاه ساکتم، هم درد شد
طاق نصرت های دل، بی طاقت و ...
کوچه باغ خاطرم، بی ورد شد
از ستاره تا سها، مست و خراب
این دل وامانده ام، ولگرد شد
رهنوردِ راههایِ بی عبور !

در نبودت، شاعری، شبگرد شد
زنگار گرفته است گلویم گله داری؟
غم غرق شده در بر و رویم گله داری؟
بی خانه ام از شیوه چشمان خرابت
مستانه زدم های به رقیبم گله داری؟
با شعله ای از عشق به جانم شرری زن
پیمانه کش هر چه سبویم گله داری؟
پروانه شده شاهد خودسوزی قلبم
آشفته ام از لؤلؤ جوی ام ، گله داری؟

نایم به نوا آمده کمتر گله گی کن
از حنجره چهچهه گویم گله داری؟
خورشید به چشمان تو زیباست ! عزیزم !
از ته دل بگو در این روز های از چه گله داری؟

مهتاب دلت را به نگاه سهیم بخش
شهداد ترین خاطره گویم ، گله داری؟
تا آمده ام از رفتنم گله گویم
زنگار گرفته است گلویم ، گله داری؟
دوباره شب شد و من مست عشق، بی خوابم
چو قطره ای به دل موج ، در تب و تابم

به شوق غرق شدن در کران چشمانت
به جان خریده خطر ، رهنورد گردابم
اگر که سیب ، همای سعادت حوّاست
برای چیده شدن از دلت ، چه بی تابم
قدم قدم به سرای دلم ، قدم بگذار
شمیم عطر نفس های سرد مهتابم
برای دیدن لبخند تو ، همه ایام
درون پرده ی غم نیز هم ، شادابم
غزلترین غزلم را برای تو گفتم
شریک ثانیه های لحظه ی نابم
قسم نمی خورم که پس از تو نفس بکشم
که بعد تو ، بدنم سرد ، قعر مردابم
همیشه عاشق باشید